خلاصه مقاله راهکار ایجاد ثبات در مدیریت فرهنگ و هنر در کلانشهر تهران

خلاصه مقاله راهکار ایجاد ثبات در مدیریت فرهنگ و هنر در کلانشهر تهران
این  مقاله به بررسی چالش‌های پیش روی مدیریت بخش فرهنگ و هنر غیرانتفاعی در کلانشهر تهران و جست‌وجوی راهکارهایی برای ایجاد ثبات در آن می‌پردازد
پرستو عالی باف
کارشناس معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران
نمای نزدیک هنر پارس:

چکیده و مقدمه

مقاله با اشاره به رشد بخش فرهنگ و هنر در تهران، تهدیداتی را که این رشد را به خطر می‌اندازند، به‌ویژه برای هنرهای غیرانتفاعی، مطرح می‌کند. این تهدیدات شامل رقابت فزاینده با صنعت سرگرمی، افزایش هزینه‌ها، دشواری تأمین مالی در محیط رقابتی جدید و بدبینی عمومی نسبت به دولت و مالیات‌ها هستند.

سه چالش اصلی برای هنرهای غیرانتفاعی شناسایی می‌شود: نیاز به استراتژی درآمدی جدید، رویکردهای مشارکتی بیشتر و استدلال‌های جدید برای جلب حمایت عمومی.

مدل سنتی تأمین مالی غیرانتفاعی که بر کمک‌های منابع مختلف برای پر کردن شکاف هزینه‌ها و درآمد متکی بود، به دلیل تغییر در شیوه‌های تأمین مالی (مانند گره خوردن حمایت شرکتی به بازاریابی، ترجیح بنیادها به پروژه‌های خاص و افزایش دشواری جذب کمک‌های فردی) تضعیف شده است. همچنین، رقابت در فضای مجازی و نیاز به تنوع مخاطب و نیز تنوع رسانه‌ای (مانند گسترش موبایل و شبکه‌های اجتماعی) چالش‌های جدیدی ایجاد کرده است.

رویکرد تحقیق

پژوهش با هدف شناسایی منابع و ویژگی‌های محیط جدید، توصیف پاسخ جوامع هنری به چالش‌ها و تحلیل بخش هنر تهران و پیشنهاد راه‌حل‌ها انجام شده است. رویکرد تحقیق ترکیبی از منابع کمی و کیفی (مصاحبه، گروه متمرکز، داده‌های منتشر شده) است. دو رویکرد جدید معرفی شده است:

رویکرد بوم‌شناختی (تمرکز بر رابطه زیرساخت هنری، سیستم پشتیبانی و محیط اجتماعی/اقتصادی/سیاسی) و چارچوب ارزیابی مکانیسم‌ها و استراتژی‌های سازمانی. روش تحقیق کیفی و به‌طور خاص تحلیل مضمون مورد استفاده قرار گرفته و نمونه‌گیری به روش هدفمند و گلوله‌برفی انجام شده است.

ریشه‌های چالش‌های پیش روی هنرهای غیرانتفاعی

چالش‌ها شامل مسایل کوتاه‌مدت (تغییر استراتژی‌های جذب سرمایه و عملیاتی) و بلندمدت (نیاز به جایگزین برای استراتژی فعلی) هستند. سازمان‌ها در حال تغییر برنامه‌ها، اضافه کردن جاذبه‌های مرتبط (مانند رستوران)، بازاریابی مشترک و همکاری برای کاهش هزینه هستند. این امر سوالاتی را در مورد اعتبار استراتژی‌های مدیریتی سنتی مطرح می‌کند و نیاز به رویکردهای مشارکتی‌تر و تجاری‌تر را نشان می‌دهد. امکان تغییر وضعیت از غیرانتفاعی نیز مطرح شده است.

بوم‌شناسی بخش فرهنگ و هنر

اکولوژی هنر، فرهنگ و سرگرمی یک منطقه شامل زیرساخت، سیستم پشتیبانی و محیط وسیع‌تر است. در تهران، بخش هنر با مجموعه وسیعی از گزینه‌های سرگرمی و تفریحی برای وقت و توجه مخاطبان رقابت می‌کند. تعداد سازمان‌های سرگرمی بسیار بیشتر از هنری و فرهنگی است، اما سازمان‌های هنری و فرهنگی سهم بیشتری از کمک‌های خیریه دریافت می‌کنند. اکثریت سازمان‌های فرهنگی و هنری غیرانتفاعی هستند، در حالی که بخش سرگرمی عمدتاً انتفاعی است.

سازمان‌های ارایه دهنده

ساختار بخش هنر شامل تعداد زیادی سازمان بسیار کوچک و تعداد کمی سازمان بسیار بزرگ است. سازمان‌های بزرگتر (مانند موزه‌ها، ارکسترها) با وجود تعداد کمتر، سهم بیشتری از درآمد کل بخش را به خود اختصاص می‌دهند. این سازمان‌ها معمولاً قدیمی‌ترند، در رشته‌هایی با هزینه راه‌اندازی بالا فعالیت می‌کنند و برای پایداری به بازار بزرگتری نیاز دارند. سازمان‌های کوچکتر جدیدتر، مخاطبان تخصصی‌تر را هدف قرار داده و هزینه‌های عملیاتی و راه‌اندازی کمتری دارند.

عوامل تاریخی و نهادی

عوامل تاریخی (مانند قدمت موسسات اصلی) و نهادی (مانند وجود بخش خصوصی قوی و بنیادهای ثروتمند، حمایت شوراهای هنری و تجاری و تمایل دولت محلی به حمایت) در شکل‌گیری زیرساخت و سیستم پشتیبانی هنر نقش دارند. نقش حمایت بخش خصوصی در حمایت مالی و سازمانی، ترویج همکاری و حمایت از هنرمندان فردی حایز اهمیت است.

بحث و واکنش‌های جامعه

مجموعه‌ای از عوامل، اکولوژی هنرهای محلی و سیستم‌های پشتیبانی آن‌ها را شکل داده است. جوامع بزرگ مانند تهران می‌توانند ترکیبی متنوع از سازمان‌ها را پشتیبانی کنند و ساختار هرمی در سازمان‌ها مشاهده می‌شود. تغییرات محیطی، بخش‌های هنری محلی را به جستجوی مکانیسم‌های بودجه جدید، لابی‌گری و ایجاد اتحاد برای همکاری و کاهش هزینه سوق داده است.

چیدمان‌های سازمانی و برنامه‌ریزی استراتژیک

سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان یک نهاد کلیدی با ساختار هیأت امنا (شامل مقامات عالی‌رتبه) و هیأت مدیره معرفی شده است. نقش هنر در توسعه اقتصادی و اهمیت سنجش اثرات اقتصادی هنر نیز ذکر شده است. چارچوب تحلیلی بوم‌شناسی می‌تواند به عنوان ابزار برنامه‌ریزی استراتژیک برای ارزیابی سیستم پشتیبانی، مقایسه با سایر جوامع و ارزیابی مزایای سیستم برای عناصر مختلف اکولوژی هنری استفاده شود.

نقش نهادهایی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با وظایف سیاست‌گذاری، اطلاع‌رسانی و ترویج فرهنگ اسلامی و همچنین انواع تقسیم‌بندی هنر (زیبا و کاربردی) نیز مورد اشاره قرار گرفته است. حمایت از هنر معمولاً بین اتحادهای هنری و دفاتر امور فرهنگی به اشتراک گذاشته می‌شود. جوامعی که در سطوح بالاتر خدماتی هستند، دارای نهادهای چندمنظوره قوی یا تقسیم کار مشخص بین نهادهای دولتی و خصوصی هستند.

کلانشهر تهران

بخش تهران بر اساس چارچوب‌های قبلی تحلیل می‌شود.

بوم‌شناسی هنرهای کلانشهر تهران

تهران دارای زیرساخت هنری وسیع و متنوعی است که عمدتاً غیرانتفاعی است اما بخش تجاری نیز دارد. مؤسسات بزرگ و برجسته ملی در کنار سازمان‌های متوسط و کوچک‌تر در تمام رشته‌ها وجود دارند. تمرکز جغرافیایی سازمان‌های غیرانتفاعی در مرکز شهر بالاست، هرچند در سایر مناطق نیز پراکنده هستند. تهران تاریخچه‌ی طولانی به عنوان پایتخت دارد و اخیراً رشد قابل توجهی در تعداد سازمان‌های هنری غیرانتفاعی داشته است. ساکنان تهران مشارکت فعالی در هنر دارند.

نقاط قوت و ضعف زیرساخت هنر در تهران

تنها نقطه قوت اصلی که توسط مصاحبه‌شوندگان در تهران ذکر شده، اندازه و تنوع سازمان‌ها و برنامه‌های هنری است. همچنین سرزندگی بخش هنری، سطح دانشگاهی بودن، جذابیت برای هنرمندان و سطح همکاری بالاتر بین سازمان‌های هنری نسبت به سایر جوامع نیز مورد اشاره قرار گرفته است.

چالش‌ها و محیط جدید

مقاله اذعان می‌کند که با وجود رشد کمی بخش فرهنگ و هنر در تهران، هنرهای غیرانتفاعی با تهدیداتی جدی از سوی محیط جدیدی مواجه هستند. این تهدیدات شامل رقابت شدید با صنعت سرگرمی انتفاعی، تکه‌تکه شدن اوقات فراغت، افزایش هزینه‌های عملیاتی، و رقابت فزاینده برای منابع مالی در کنار بدبینی عمومی نسبت به دولت و تمایل به پاسخگویی بیشتر در هزینه‌کرد عمومی است. مدل سنتی تأمین مالی غیرانتفاعی که بر پر کردن شکاف هزینه‌ها و درآمد از طریق کمک‌های دولتی، شرکتی، بنیادها و افراد متکی بود، به دلیل تغییر در شیوه‌های حمایتی این منابع و افزایش هزینه‌های جذب سرمایه تضعیف شده است. همچنین، تنوع رسانه‌ای و اهمیت جذب مخاطب در فضای دیجیتال چالش‌های جدیدی را برای سازمان‌ها ایجاد کرده است.

رویکرد و بوم‌شناسی هنر

تحقیق با هدف شناسایی ویژگی‌های این محیط جدید، بررسی پاسخ‌های جوامع هنری و تحلیل وضعیت تهران، از روش تحقیق کیفی، به‌ویژه تحلیل مضمون، و منابع داده‌ای متنوع (کمی و کیفی از جمله مصاحبه‌ها) استفاده کرده است. مقاله رویکرد “بوم‌شناسی سازمانی” را برای تحلیل اکولوژی هنر محلی معرفی می‌کند که شامل سه مؤلفه زیر است:

زیرساخت‌های هنری، سیستم‌های پشتیبانی و محیط اجتماعی/اقتصادی/سیاسی گسترده‌تر. این بوم‌شناسی در تهران شامل تعداد زیادی سازمان کوچک و تعداد کمتری سازمان بزرگ است که نابرابری قابل توجهی در دسترسی به منابع دارند.

نقاط قوت و ضعف تهران

نقاط قوت

1. اندازه و تنوع: بخش هنر تهران دارای اندازه و تنوع وسیعی از سازمان‌ها و برنامه‌ها در رشته‌های مختلف است.
2. محیط مناسب برای هنرمندان: تهران از نظر مقرون‌به‌صرفه بودن نسبی (اگرچه رو به کاهش)، فرصت‌های کاری و امکان پیوستن به جوامع هنری برای هنرمندان جذابیت دارد.
3. آموزش عالی قوی: بخش آموزش عالی در هنر بسیار قوی است و برنامه‌های متنوعی را ارائه می‌دهد.
4. مشارکت فعال مخاطبان: ساکنان تهران مشارکت فعالی در هنر دارند (مشخص در میزان درآمدهای حاصل از بلیت‌فروشی و موفقیت جشنواره‌ها).
5. همکاری بین سازمانی: سطح همکاری بین سازمان‌های هنری در تهران نسبت به برخی جوامع دیگر بالاتر است.
6. وجود نهادهای حمایتی: سازمان‌هایی مانند سازمان فرهنگی هنری شهرداری، وزارت ارشاد و بنیادها به عنوان بخشی از ساختار پشتیبانی حضور دارند.
7. بنیادهای خصوصی قدرتمند: بنیادها نقش مهمی در حمایت مالی و سازمانی و پیشبرد پروژه‌های مدنی ایفا می‌کنند.

نقاط ضعف

1. توزیع نابرابر منابع: سازمان‌های بزرگتر و مستقر در مرکز شهر بخش عمده منابع را دریافت می‌کنند، در حالی که سازمان‌های کوچکتر با مشکلات مالی جدی مواجه‌اند.
2. افزایش هزینه فضای کاری هنرمندان: احیای مناطق شهری منجر به افزایش هزینه و دشواری دسترسی هنرمندان به فضاهای کاری مقرون‌به‌صرفه شده است.
3. ضعف آموزش هنر در مدارس دولتی: کیفیت پایین مدارس و فقدان آموزش هنر در سیستم مدارس دولتی، هم برای اقلیم اجتماعی/اقتصادی و هم برای آینده مشارکت در هنر یک نقطه ضعف جدی است.
4. مشکلات بخش تاریخی: بخش تاریخی با بحران‌هایی نظیر فرسودگی، مشکلات مالی و عدم استقبال عمومی مواجه است که می‌تواند فرصت‌های همکاری را کاهش داده و منابع را منحرف کند.
5. پراکندگي و عدم هماهنگي: بخش‌های خصوصی و دولتی در منطقه پراکنده و فاقد هماهنگی لازم برای تدوین دستور کار مشترک منطقه‌ای در حوزه هنر هستند.
6. عدم همسويی هنر با توسعه اقتصادي: علی‌رغم نقش هنر در احیای محله‌ای، گردشگری و کیفیت زندگی، این نقش به اندازه کافی توسط بخش‌های دولتی و خصوصی به رسمیت شناخته نمی‌شود.
7. سطح متوسط حمايت مالي بخش خصوصي: حمایت مالی بخش خصوصی در مقایسه با پتانسیل موجود، در سطح متوسطی قرار دارد.
تهدیدها و فرصت‌ها: تهدیدها: عدم تناسب رشد بخش هنر با رشد پایه حمایتی، فشارهای مالی فزاینده بر سازمان‌های کوچکتر، وابستگی به پایه حمایتی شکننده (مانند بنیادها که ممکن است نتوانند شکاف را پر کنند)، پراکندگی و عدم هماهنگی نهادی، تشدید احتمالی رقابت در جامعه هنری تحت فشارهای مالی، بحران در بخش تاریخی، و مهمتر از همه، فقدان آموزش هنر در مدارس که تهدیدی برای تقاضای آینده برای هنر است.

فرصت‌ها

روند احیای تصویر تهران (رنسانس شهری)، بنیادهای خصوصی به عنوان دارایی‌های قدرتمند و عوامل تغییر، فرصت همکاری با بنیادها برای پیشبرد چشم‌انداز منطقه‌ای، فرصت متقاعد کردن بخش‌های دولتی و خصوصی در مورد نقش مرکزی هنر در توسعه اقتصادی و اجتماعی، و ارتباط هنر با صنایع خلاق و جذب نیروی کار ماهر.

راهکارها و توصیه‌ها

مقاله هم راهکارهای کوتاه‌مدت (افزایش کارایی و اثربخشی از طریق همکاری) و هم بلندمدت (ایجاد تقاضا) را پیشنهاد می‌دهد. توصیه‌های کلیدی شامل موارد زیر است:

1. ارزیابی سیستماتیک: استفاده از چارچوب ارزیابی برای شناسایی شکاف‌ها و فرصت‌ها در ساختارهای سازمانی و عملکردهای پشتیبانی.
2. تدوین چشم‌انداز روشن: ایجاد چشم‌اندازی مشترک و واضح برای آینده بخش هنر با مشارکت همه ذینفعان و تبیین نقش هنر در اهداف گسترده‌تر جامعه/منطقه/کشور.
3. ایجاد نهاد هماهنگ‌کننده: تأسیس یک نهاد/اداره فرهنگی هنری واحد و قوی در شهرداری تهران به عنوان نقطه تماس اصلی برای هنر، با مأموریتی گسترده که شامل گردشگری، فیلم، و ادغام هنر با توسعه اقتصادی باشد.
4. رسیدگی جمعی به چالش‌های مالی: پرداختن به فشارهای مالی به عنوان یک مسئله کلی در بخش هنر، نه صرفاً توسط سازمان‌های منفرد، و ترویج رویکردهای مشترک در جذب سرمایه.
5. تمرکز بر ایجاد تقاضا: توجه جدی به افزایش تقاضا برای هنر، به‌ویژه از طریق سرمایه‌گذاری بلندمدت در آموزش هنر در مدارس دولتی برای نسل‌های آینده.
6. جلب حمایت فعال: متقاعد کردن بخش‌های دولتی و خصوصی از طریق نشان دادن مزایای ملموس حمایت از هنر برای اهداف گسترده‌تر شهر و منطقه، و چالش کشیدن آن‌ها برای تبدیل حمایت‌های کلامی به اقدامات عملی.
7. تأکید بر نقش هنر در توسعه: برجسته کردن نقش محوری هنر در ارتقاء کیفیت زندگی و جذب صنایع خلاق و نیروی کار ماهر.
8. ترویج هویت “هنر کل است”: ارائه این پیام که هنر یک “کل” انعطاف‌پذیر است که می‌تواند در دل هر چیزی جای گیرد و نقش مهمی در ارتقاء فرهنگ عمومی و توسعه اقتصادی دارد، و استفاده از تبلیغات بصری در شهر برای ترویج این مفهوم.

جمع‌بندی

مقاله در نهایت تأکید می‌کند که پایداری بلندمدت بخش فرهنگ و هنر تهران نه تنها به وضعیت کنونی، بلکه به ایجاد تقاضای آینده وابسته است که این خود به آموزش هنر در کودکی گره خورده است. غلبه بر چالش‌ها نیازمند تلاش‌های هماهنگ، رهبری قوی، تشکیل ائتلاف‌های بین‌بخشی و پذیرش نقش محوری هنر در پیشبرد اهداف کلی شهر و منطقه توسط بخش‌های دولتی و خصوصی است. بدون یک چشم‌انداز استراتژیک بلندمدت و همکاری فعال همه ذینفعان، بخش هنر ممکن است از بحرانی به بحران دیگر حرکت کند.

 

اشتراک:

نمایش مطالب بیشتر
ایران، مرز پرگهر

ایران، مرز پرگهر

گزارشی درباره جاذبه‌های تاریخی، فرهنگی، قومی، طبیعی و جغرافیایی ایران  نمای نزدیک هنر پارس در تقویم رسمی ایران، سی‌ام اردیبهشت